*سال خورشيدی: برابر است با 365 روز و 6 ساعت كه زمان گردش كره‌ زمين به دور خورشيد است. به‌طوری كه معروف است كه سال شمسی(خورشيدی) مخصوص كلدانيان بوده كه بعد از از بين رفتن كلدانيان ايرانيان آن را معمول كردند .

     در انسایکلوپیدیا (دايرة‌المعارف) فرانسه آمده: نخستين ملتی كه سال را شمسی و ماه را قمری كردند كلدانيان بودند، زيرا آنان در رياضيات و ستاره‌شناسی سرآمد ملت‌ها بودند.

    سال شمسی به مأخذ طلوع و غروب آفتاب حساب می شد اما سال قمری به مأخذ دور قمر از رأس‌الحمل بود.

     *سال قمری: كه آن را ماه هلالی هم می‌گفتند يعنی مدتی كه قمر از هلال يك دور خود را در مدت 29 روز 12 ساعت و 43_دقيقه می‌پيمايد. يك سال قمری 354 روز است.

     مبدأ سال شمسی و سال قمری، هجرت حضرت رسول اكرم(ص) از مكه به مدينه می‌باشد كه اين واقعه مهم را مبدأ اين دو تاريخ قرار داده‌اند.

     *سال مسيحی يا ميلادی: مبدأ آن تاريخ تولد حضرت مسيح است، بدين معنا كه 500 سال پس از حضرت مسيح يعنی بعد از تولد مسيح كشيشی به نام دنيس كوچك سال مسيحی را برابر با سال شمسی آغاز كرد. ولادت مسيح، سه‌شنبه برابر با سال 311 تاريخ اسكندری واقع شده است.

     *سال كبيسه: چون در سال شمسی در مدت 365 روز و 6 ساعت زمين يك‌بار به دور خورشيد می‌گردد در هر چهار سال يك‌مرتبه سال را 366 روز گفته و آن را كبيسه می‌نامند.

     طريقه تبديل سال‌های شمسی و قمری به همديگر:

     براي تبديل سال شمسی به قمری آن را در عدد 11 (اختلاف بين روزهاي شمسی و قمری)ضرب كرده و حاصل ضرب را به 354 (تعداد روزهای سال قمری) تقسيم كنيد، عدد حاصل را با سال شمسی جمع كنيد سال قمری به‌دست می‌آيد.

     برای تبديل سال قمری به شمسی آن را در عدد 11 ضرب كرده حاصل ضرب را به 365 (تعداد روزهای سال شمسی) تقسيم كنيد عدد حاصل را از سال قمري كم كنيد، سال شمسی به‌دست می‌آيد.

    برای تبديل سال شمسی به ميلادی عدد 621 را به سال شمسی بيفزاييد سال ميلادي به‌دست می‌آيد و از كم كردن همين عدد از سال ميلادی سال شمسی به‌دست خواهد آمد.

     *سال يزدگردی:

     اين سال بعد از اسلام مرسوم شد و مخصوص پارسيان بود و مبدأ آن جلوس يزدگرد‌ بن شهريار است كه 365 روز حساب می‌شود و يك روز را در آخر ماه می‌افزودند و آبان ماه را سی‌و‌يك روز می دانستند.

    *سال رومی يا اسكندری:

     مبدأ آن روز دوشنبه سال 312 قبل از ميلاد يعنی 12 سال شمسی و بعد از وفات اسكندر مقدونی است كه مصادف با ابتدای سلطنت سلوكوس‌نيكاتو جانشين اسكندر است. بعضی می‌گويند چون علمای اسكندريه واضع آن بودند، به اين نام مشهور شد و ماه‌های آن عبارتند از: كانون دوم (31روز) شباط (26روز) آذار (31روز) نيسان (30روز) اياز (31روز) حزيران (30روز) تموز (31روز) آب (30روز) ايلول (30روز) تشرين اول (31روز) تشرين دوم (30روز) كانون اول(31روز) اين ماه‌ها را عبرانيان متداول نمودند.  

ابو نصر فراهی در نصاب الصبیان که کتاب تعلیمی جالبی است و توصیه می کنم که خوانده شود می گوید:

      دو کانون و دو تشرین و پس آنگه            شباط و آذر و نیسان ایار است

       حزیران و تموز و آب و ایلـــــــول               نگه دارش که از من یادگار است 

     *سال جلالی:

     بنا به‌قول مشهور اين را تاريخ ملكشاهی يا سلجوقی يا فارسی مب ‌گويند و مبدأ آن روز جمعه دهم ماه رمضان 471 هـ .ق مطابق با پانزدهم آذرماه 1295 رومی و سال 1078 م و 18 روز گذشته از فروردين ماه قديم سال 458 يزدگردی می باشد.

     اين تاريخ در زمان ملكشاه سلجوقی مرسوم شد و جمعی از علما مانند حكيم عمر‌خيام، ابوالمظفر‌اسفرازی، ميمون‌بن‌نجيب‌واسطی، خواجه‌عبدالرحمن‌خازنی دعوت شدند و با كوشش عمر خيام تدوين و به تقويم جلالی مرسوم گشت.

    تشخيص نام سال‌ها:

     سابقاً به پيروی از تقويم، تركان ايغوری برای هر سال نام مخصوصی نهاده بودند كه ايرانيان هم سال‌ها را به همان نام‌ها می‌شناختند و در تقويم‌ها ثبت می‌كردند و اسامی آن‌ها به قرار زير بود: 

    موش، گاو، پلنگ، خرگوش، نهنگ، مار، اسب، گوسفند، ميمون، مرغ، سگ و خوك. 

   ابونصر فراهی  آن‌ها را در اين رباعی به نظم درآورده:

    موش، بقره‌ و ‌پلنگ ‌و‌ خرگوش‌ شمار 

                                     زين‌ چارچوب ‌گذری ‌نهنگ ‌آيد‌ و ‌مار

    وآنگاه ‌به ‌اسب ‌و‌ گوسفند ‌است ‌حساب

                                      بوزينه‌ و ‌مرغ ‌و ‌سگ ‌و‌ خوك ‌آخر‌ كار

 

    اما برای تشخيص اين‌كه بر اساس تقسيم بالا هر سالی با كدام يك از اين نام‌ها مطابقت دارد، ساده‌ترين راه اين است كه از سال خورشيدی هجري عدد شش را كسر و بعد آن را بر دوازده تقسيم نماييد و سپس برابر عدد باقيمانده كه جمعاً از عدد 12 كمتر است، از نام موش بشماريد نام سال مطلوب به‌دست می‌آيد.

     از زمان‌های قديم معمول بوده كه با حلول ماه نو در هر ماه به يك شىء نگاه می‌كردند .شعر زير نشان دهنده‌ اين موضوع است:

محرم زر است و صفر آينه        ربيع نخست آب و ديگر غنم

جماد‌ نخستين ‌به‌ سيم‌ سفند      جماد  دگر  بر  كس  محرم

رجب ‌مصحف ‌و ‌ماه‌ شعبان ‌به‌گل    به ماه مبارك به تيغ و به دم

به‌شوال ‌سبزه‌ به‌ ذيقعده ‌طفل      به‌  ذيحجه  ‌ديدار  ‌زيبا  ‌صنم