چند روزی است خبر یافته ام که مریم جمیله یکی از اسلام شناسان و دین پژوهان بزرگ و عمیق به رحمت ایزدی پیوسته است. البته از درگذشت ایشان ظاهرا نزدیک به سه سال می گذرد. تنبلی از بنده بوده است. دوست دارم که کمی قلم را در باره این انسان ممتاز زحمت دهم و به عزیزان اطلاعاتی بدهم.

مریم جمیله(ماگرت مارکوس) دختری 23 ساله آمریکایی و یهودی از خانواده ای اصالتا آلمانی بود که در 1963 در پی مسلمان شدنش به لاهور پاکستان آمد. بعدها در پاکستان ازدواج کرد. ثمره این ازدواج پنج فرزند و دوازده نوه است. استاد ابوالاعلی مودودی، نویسنده کتاب خلافت و ملوکیت، به او کمک فراوانی کرد. قبلا با ایشان مکاتباتی به زبان انگلیسی  داشت که مجموعه این نامه ها با عنوان «جاذبه اسلام» به زبان فارسی در ایران منتشر شده است. یکی از بهترین و دقیق ترین کتابهایی است که خوانده ام.  تو این چند  روز نشستم کتاب را دو باره خواندم. در این کتاب با تلاش فکری و روحی جوانی تشنه حقیقت و دانش و ایمان روبه رو می شویم که از طریق مطالعه و رسیدن به حقیقت، به همه آموزه ها و کج فهمی های قبلی که در اثر محیط و خانواده به او رسیده پشت پا می زند و با هدایت پروردگار به دین اسلام درمی آید. در این اثر با همه مشکلات و گرفتاریهای جهان اسلام در آن زمان روبه رو می شویم از جوانان مسلمان غرب زده که مریم جمیله آنان را در نیویورک می دید و از آنان در باره اسلام می پرسید اما با توجه به غربزدگی آنها عطایشان را به لقایشان می بخشد و نیز روشنفکران بی خاصیت و حاکمان مستبد در جهان اسلام. مریم جمیله در ادامه سلوک و حرکتش به مصداق «الذین جاهدوا فینا لنهدینا سبلنا» خداوند درهای رحمت و معرفت خود را  بر روی ذهن و قلبش می گشاید و معرفتش را نسبت به دین، عمق می بخشد.

امروز که وی از دنیا رفته است کارنامه ای پربرگ و پرارزش شامل نزدیک به چهل جلد کتاب  برای ما به یادگار گذاشته است. خداوند این بانوی گرامی اسلام و این مجاهد عرصه اندیشه و ایمان را با انبیا و اولیا و دانشمندان بزرگ، حشر و در بهشت برینش سکونت دهد.

من هر وقت به این مادر گرامی و عباراتی که از وی خوانده ام  فکر می کنم هم ایمان و معرفتم تجدید می شود و از سویی نیز از ایمان تقلیدی و شناسنامه ای و ارثی خود و بسیاری دیگر چون خود خجالت می کشم. به قول حافظ «شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش...».