تا ام الدنیا باز چه زاید؟
مصر را عربها ام الدنیا میگویند؛ یعنی کشوری که اصل دنیاست که لابد ناظر به دیرینگی این کشور و سوابق پنجهزار ساله تمدنی اش و جایگاهی است که داشته است و همواره در طول تاریخ دانشمندان مصری به کثرت و برجستگی در شاخه های مختلف علمی شهره بودهاند و از مراکز ثقل مهم در دنیا و بویژه جهان اسلام و عرب بوده است.
1 - بیش از دو سال است که از انقلاب مصر علیه رژیم سی ساله حکومت مصر که آن نیز ادامه حکومت نظامیان پس از جمال عبدالناصر و انور سادات است می گذرد؛ انقلابی که علیه تبعیض و نابرابری و فساد و عقب ماندگی و دیکتاتوری رخ داد و به دنبالش نسیم بهار عربی که از تونس شروع شده بود در دیگر کشورهای عربی وزیدن گرفت و بعد شاهد بودیم که نخستین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ این کشور برگزار شد و دکتر محمد مرسی، استاد پیشین رشته هوا فضا در آمریکا، در جریان انتخاباتی که خودِ عوامل حکومت قبل برگزار کننده اش بودند به پیروزی رسید.
2- مرسی وارث حجم فراوانی آوار به جامانده از گذشته از فقر و فلاکت و مشکلات بود که رفع آنها علاوه بر همدلی و همراهی همه گروههای دلسوز جامعه محتاج گذر زمان کافی بود. چه عقل سلیمی میتواند قبول کند که مشکلات زیاد اقتصادی به جا مانده از سابق در ظرف یک سال قابل حل است؟
3- یک ماه قبل بود که درست در اولین سالگرد به قدرت رسیدن مرسی، با دخالت ارتش و در رأس آن ژنرال السیسی، وزیر دفاع، و با تأمین مالی شاه عربستان و امیر امارات و چراغ سبز آمریکا و اسرائیل کودتایی انجام گرفت که در نتیجه محمد مرسی دستگیر و تحت الحبس شد. کودتایی که هرچند موافقان آن دوست ندارند که نامش را کودتا بگذارند لذا از آن با عنوان«الإنقلاب الثانی» یاد می کنند! در حالی که تمامی قرائن و شواهد ثابت میکند که چیزی جز کودتا نبوده و بازی با کلمات نمی تواند مفاهیم را تغییر دهد.
4- در این مدت بیش از یک ماه است که میلیونها مصری شبانه روز در شهرهای مهم مصر از قاهره گرفته تا اسیوط و اسکندریه و سینا به تظاهرات پرداختهاند و همچنان ادامه دارد که در این میان حضورشان در میادین رابعة العدویه، النهضه و رامسیس برجسته است و چند کانال ماهوارهای از جمله الجزیره و الحوار به پخش مستقیم گزارشهای مربوط به حوادث مصر میپردازند این در حالی است که تلویزیون مصر اخبار مربوط با «شارع مصری» را بایکوت کرده است. براستی مقاومت مردم و حضور مستمر میلیونی شان در این سی و شش روز و بطور شبانه روز در خیابانها و میادین قاهره و دیگر جاها پدیده ای است اگر نگوییم بی سابقه دست کم کم سابقه.
5- پس از تشکیل دولت موقت به رهبری عدلی منصور، افرادی مانند محمد البرادعی که رأی چندانی در انتخابات گذشته نداشتند و بِبلاوی از کارگزاران حکومت مبارک که زمانی طرفدار انتقال قدرت از حسنی مبارک به پسرش، جمال، بود به ترتیب معاون رییس جمهور و نخست وزیر شدند!
6- در طی چند مورد حمله عناصر ارتش و بلطجیها(گروههای لباس شخصی و شبه نظامی) به مردم تا کنون بیش از دویست نفر کشته و پنج هزار نفر مجروح بر جای مانده است و این درحالی است که در یک سال حکومت دکتر مرسی، به رغم آن همه مخالفتها و نقدها هیچ احدی نه به زندان رفت، نه کشته و مجروح شد و نه هیچ روزنامه و تلویزیونی توقیف شد.
7- در مصر حادثه مهمی شکل گرفت گروههای میانه رو و تندرو مذهبی که در بین مردم پایگاهی داشتند و همیشه از مشارکت در امور سیاسی و بازی انتخابات رویگردان بودند این بار به قواعد بازی تن دادند و یاد گرفتند که اگر بخواهند قدرت را در دست بگیرند باید از طریق صندوق آراء به این هدف دست یابند نه طرق دیگر.
8- کسی منکر ضعف و اشکال در مدیریت مرسی یا هر رییس جمهور دیگری نیست اما آیا اردوکشیهای خیابانی و ساقط کردن رییس جمهوری قانونی با توسل به زر و زور و تزویر و پشتیبانی عنصر خارجی راهکار درستی است؟ اگر مرسی با اعمال زور حاکم شده بود حق خودش بود که با اعمال زور کنار می رفت. عقل و تدبیر چنین حکم میکند که باید منتظر میماندند تا با ساز و کار قانونی و از طریق انتخابات کنار زده می شد.
9- تجربه نشان داده که نظامیان وقتی طعم قدرت را بچشند براحتی از آن دل نمی کنند و از هم اکنون نیز در مصر نشانه های خوبی از این مسأله به چشم نمی آید بطوری که ژنرال های مصری در اصلاح قانون اساسی خواهان سهم بیشتری شده اند بطوریکه از اکنون زمینه های رییس جمهور شدن السیسی دارد چیده می شود.
10- حال جامعه مصر بشدت دو قطبی شده و وضعیت نگران کننده ای در پیش است. جان کری، وزیر خارجه آمریکا، اخیرا اظهار داشته که ارتش دمکراسی را در مصر پیش خواهد برد! تنها راه چاره بازگشت به رأی و نظر اکثریت مردم است که آن هم در انتخابات گذشته نتیجهاش به ثمر رسیده. باید رییس جمهوری قانونی به سر کار برگردد و گروههای مصر کنار هم بنشینند و به قول خودشان به «حوار وطنی» روی بیاورند و در فضایی آکنده از تعامل با هم به گفتگو بپردازند.