بامدادان
بامداد امروز وقتی که هوا گرگ و میش بود با دو نفر از دوستان تفرج کنان به باغ زیبای میکاییل مهاباد رفتیم. مناظر بسیار چشم نواز طبیعت از گذر آب رودخانه و درخت و گل و گیاه گرفته تا شنای جوجه اردک ها و پرواز پرونده ها جذاب و سرخوش کننده بود که به یاد ابیاتی از شعر سعدی افتادم که می فرماید:
بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار
وقت آن نیست که در خانه نشینی بیکار
بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
نه کم از بلبل مستی تو, بنال ای هشیار
آفرینش همه تسبیح خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
کوه و دریا و درختان همه در تسبیحند
نه همه مستمعی فهم کند این اسرار
یکی از دوستان که سابقه مدتی زندگی را در پاریس داشت زیبایی این محل را با کناره های رود سن در پاریس مقایسه می کرد و کلی حرفها زده شد؛ از دیده ها و تجربیات و... بعد با دوستان سخن از تخریب چهره و فضای معماری شهر شد که این روزها با افراشتن آپارتمانها، به دست عده ای سودجو انجام می گیرد و کسی هم نیست که مانع این وضع باشد. یکی می گفت در کوچه ما در زمینی ۴۵۰ متری، چهل واحد مسکونی زده اند. اگر در هر واحد بطور متوسط چهار نفر زندگی کنند می شود ۱۶۰ نفر و اگر هر خانواده یک دستگاه ماشین داشته باشند می شود چهل ماشین. و قس عل ذلک. براستی کوچه های محله هشت متری وفایی این ظرفیت را دارند؟ اگر این بلا بر سر بقیه زمینهای داخل شهر و بعضی محله های قدیمی بیاید براستی با فاجعه ای زیست محیطی رو در رو خواهیم بود. بدبختی آن است که گاه در کوچه های هشت و شش متری که قانونا اجازه سه طبقه بیشتر ندارند ساختمانهایی با هشت نه طبقه می سازند و وقتی اعتراض می کنی شهرداری می گوید جریمه اش را پرداخته اند! البته آپارتمان سازی به خاطر نیاز شدیدی که هست چاره ای از آن نیست ولی بدین شکل ناشیانه.