شیوه تصحیح نسخه های خطی و متون کهن/محمدرضا زادهوش
به هر حال گاهی تصحیح، دشواری های اندکی دارد چنان که تصحیح از روی یک نسخه خطی به ویژه اگر به زبان اصلی مصحح، خوانا و منحصر به فرد باشد و نسخه بدلی هم نداشته باشد.
مصحح باید بکوشد تا از نسخه های کهن و شناخته شده جهان بهره گیرد. از فهرست های کتابخانه ها بهره جوییم ولی به آن ها اعتماد نکنیم.
اگر نسخه های خوبی فراهم نیاوریم، تصحیح معتبری نیز ارائه نخواهد شد. تصویر نسخه ها نیز باید روشن و خوانا باشند.
از شیوه های دیجیتال و دانلود کردن غافل نشویم. امروزه پایگاه های اینترنتی به ارائه نسخه های خطی پرداخته اند که کار دست یابی به نسخه ها را آسان تر می کنند. نمونه صفحات را می توان در آن ها به چشم دید و اگر مورد نیاز بود از آن ها سود جست.
معمولا قدمت نسخه اهمیت فراوانی دارد چراکه به زمان مولف نزدیک تر است ولی قدیمی ترین نسخه همواره صحیح ترین نسخه به شمار نمی رود. نسخه ای قدیمی که ناقص است و برگ های آن آب دیده و فرسوده شده و افتاده و خطی ناخوانا دارد نمی تواند برای ما کافی باشد.
اگر نسخه هایی از یک اثر را پیش رو داریم که همه آن ها از روی یک نسخه مادر کتابت شده اند، آن نسخه ها را ما را چندان یاری نخواهد داد چراکه همگی از یک قرائت واحد حکایت دارند. پس نسخه های مستقل را بیابیم.
تاریخ کتابت نسخه معمولا به دست کاتب، در پایان کتابت شده است ولی چه بسا کاتب چنین نکرده باشد و یا تاریخ را نخدوش کرده باشند و یا صفحه تاریخدار افتاده باشد. همچنین تاریخی که در این جا می آید نباید پیش از تولد مولف باشد! تاریخ پایان نسخه ما ممکن است حکایت از تاریخ نسخه مادر داشته باشد نه تاریخ کتابت این نسخه که در دستان ما است. اگر تاریخ کتابت پیش از وفات مولف است باید دقت کنیم که آیا این تاریخ تالیف کتابت است یا تاریخ کتابت آن. به هرحال نسخه هایی که در عصر مصنف کتابت شده اند ارزش بسیار بالایی دارند.
پس برای تصحیح متن، باید اندکی نسخه شناسی بدانیم. با توجه به نوع کاغذ و خط می توان حدود تاریخ کتابت نسخه را به دست آورد. هرچند حدس و گمان، راه بس دشوار و پرخطری است، چه بسا نسخه قدیمی را جدید قلمداد کنیم و نسخه جدیدی به چشم ما کهنه بیاید.
نسخه های ناشناخته و با ارزش در همان شهر ما در خانواده های ما و در محل تحصیل ما در کتابخانه دانشگاه نهفته اند، آن ها را کشف کنیم. از زندگی مولف باخبر شویم. سفرهای مولف و حوزه اندیشه او بسیار اهمیت دارد. مولفی که به هندوستان هجرت کرده، آثارش نیز در همان جا یافت خواهد شد. مولفی که مذهب زیدی داشته است به احتمال زیاد آثارش را می توان در کتابخانه های یمن سراغ گرفت.
دانستن زبان عربی بسیار لازم است. تصحیح را تنها به عنوان پایان نامه در رشته ادبیات فارسی می پذیرند چون دانشجویان این رشته با زبان و ادبیات عرب نیز آشنا هستند ولی مثلا دانشجویان رشته تاریخ، تسلطی ندارند.
به هرحال پس از به دست آوردن نسخه ها باید آن ها را بازبینی کنیم و به داوری بنشینیم. امتیازهای آن ها را ببینیم و به هرکدام نمره ای بدهیم. آن گاه آن ها را بر پایه اهمیت و کارساز بودن رتبه بندی کنیم.
تصحیحی ارائه دهیم که نیاز به استدراک در چاپ های بعدی نداشته باشد، و اگر پایان نامه است پس از این به آسانی به صورت کتاب انتشار یابد. اگر این گونه نباشد پژوهشگران به کار ما اعتماد نخواهند کرد و تصویر نسخه خطی بهتر از تصحیح ما خواهد بود.
استفاده کردن از چندین نسخه خطی همواره کارساز نیست. اگر متن ما چند تحریر دارد، مقابله دادن آن ها باعث پدیدار شدن تحریر دیگری می شود و اگر نسخه ها اختلافات بسیاری با یکدیگر دارند پس تعدد نسخه ها نه تنها کمکی نمی کند که کار را به سوی آشفتگی پیش می برد.
در مقدمه به شیوه کار خود اشاره کنیم و رمز و نام اختصاری و ویژگی های هریک از نسخه های خود را بیاوریم. در تصحیح متن چند شیوه شناخته شده است: تصحیح بر پایه نسخه اساس، تصحیح قیاسی، التقاطی و بینابین.
تصحیح بر مبنای نسخه اساس، بهترین و معتبرین کار است ولی برای این کار باید اصیل ترین و صحیح ترین نسخه را شناسایی کنیم. در این روش، اساس همان نسخه ای است که خود برگزیده ایم حتی کلمات نامانوس نیز باید همان گونه بیاید و به ندرت، نسخه های فرعی را در متن دخالت داد.
در شیوه التقاطی، مصحح بر پایه اجتهاد خود عمل می کند و هر ضبطی را که بیشتر اصیل بداند از میان نسخه ها بر می گزیند. استفاده از شیوه التقاطی به این دلیل است که نسخه ای با رتبه بسیار بالا به دست نیاورده ایم و نسخه های ما هم ارز هستند. این روش بسیار در معرض انحراف قرار دارد و مخاطب را گمراه می کند. گاهی مصححان این روش را به دلیل آسانی انتخاب می کنند حال آن که در واقع دشوارترین نوع تصحیح به شمار می رود.
تصحیح بینابین به هنگامی صورت می گیرد که نسخه های ما تقریبا یک امتیاز دارند ولی باز یک نسخه از میان آن ها اندکی با ارزش تر است. برتری نسخه ما البته در آن حدی نیست که بتواند نسخه اساس قرار گیرد.
هنگامی که تنها یک نسخه خطی در دست ما قرار دارد که آن هم مغلوط است از تصحیح قیاسی بهره می بریم.
امروزه بعضی مصححان با این که نسخه های گوناگونی از اثر در دست دارند، به جای برگزیدن شیوه های دیگر، از همین تصحیح قیاسی بهره می جویند، هرآنچه را به نظرشان درست می رسد در متن قرار می دهند و روش خود را روش اجتهادی می نامند. این گونه از زحمت مقابله کردن نسخه ها نیز فارغ می شوند!
تا همین جا روشن شد که تصحیح متن، حوصله بسیار می خواهد، بعضی راه های میانبر را بر می گزینند همانند سید حسن وحید دستگردی و احمد شاملو. بعضی نیز همان راه اصلی را با سرعت زیاد می پیمایند همانند غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و عباس اقبال آشتیانی. به اینان پیروان مکتب سرعت می گویند.
کسانی همانند محمد قزوینی، مجتبی مینوی، احمد بهمنیار، غلام حسین یوسفی و علی اکبر فیاض به مکتب دقت گرایش دارند.
بگذریم، پس از این که نسخه ها را فراروی آوردیم و رتبه بندی کردیم، باید یکی از شیوه های ذکر شده را برگزینیم. پس از این، نسخه را استنساخ و پاکنویس و آن گاه حروف چینی می کنیم. ذکر شماره برگ های نسخه را نباید از یاد برد.
پس از این، دو بار نمونه خوانی می کنیم، غلطهای واژه نگاری را می گیریم و افتادگی ها را اصلاح می کنیم. سپس متن به دست آورده را با نسخه های دیگر مقابله و اختلاف ها را ضبط می کنیم. می توانیم یک نفر را به عنوان دستیار بگزینیم، او از روی نسخه بخواند و ما اختلاف ها را در نسخه خود بنویسیم. حتی می شود یک دور از روی نسخه بخوانیم و صدای خود را ضبط کنیم، آنگاه به نوار صدای خود گوش فرادهیم و اختلاف ها را یادداشت کنیم.
آن گاه باید اختلاف ها را تا حد ممکن تلفیق کرد و پس از این کار اصلی آغاز می شود: داوری و سنجش میان ضبطها و برگزیدن ضبط صحیح و اصیل. این کار یک فرمول دقیق و مشخص ندارد؛ مثلا نمی توان گفت که جملات کوتاه و مختصر اصیل ترند و یا کلمات دشوار بر ضبطهای آسان، برتری دارند.
در قرائت متن، ما با دو نوع انحراف روبه رو هستیم: انحراف از اصل سخن و اندیشه و سبک شخصی او، و انحراف از قواعد ادبی و زبانی.
اصالت سخن پدیدآورنده را نباید قربانی فهم و تشخیص خود کنیم.
مصحح، یک منتقد نیز به شمار می رود. او صورت درست گفتار مولف را از میان انبوه ضبط های مختلف، با روش علمی و اصول سبک شناسی و نقد متون آشکار می کند و نسخه را از تصرفات کاتبان و نسخه برداران می زداید.
این کافی نیست که کلامی را به صورت درست و خوشخوان عرضه کنیم، باید بیندیشیم که آیا این جمله، ارتباطی هم با سخن و جهان اندیشه و سبک پدیدآورنده کتاب دارد یا خیر.
اگر این مسائل را رعایت نکنیم در واقع، اصالت اندیشه ها را از میان برده ایم و تاریخ زبان را رعایت نکرده ایم.
در یک تصحیح خوب، باید میان صحت و اصالت، اعتدالی برقرار شود. یعنی افزون بر لفظ و صورت به مفاهیم و معانی نیز توجه کنیم.
امانت داری را فراموش نکنیم. اگر مطلبی را خلاف باورهای خود یافتیم آن را به همان صورت انعکاس دهیم. اگر در آن دست ببریم و یا آن را حذف کنیم خیانت بزرگی روا داشته ایم.
کاتبی قرآن مجید را کتابت کرد و از خودش تغییراتی در آن داد، مثلاً شغلتنا را به شدرستنا تبدیل کرد چون خداوند را عاری از اشتباه است. و خرّ موسی را به خر عیسی تبدیل کرد چون حضرت موسی (ع) خر نداشت. باری فاصله خود را با یک تصحیح شغلتنایی حفظ کنیم. ما به عنوان مصحح نباید بر ذوق خویش تکیه کنیم، در نثر مولف دست ببریم، و آن را اصلاح و روان و فصیح کنیم.
به معنای کامل کلمه دقت کنیم ما «تصحیح» می کنیم نه تضییع. مصحح کسی است که نزدیک ترین صورت به متن اصلی را ارائه دهد.
آن گاه که متن حاضر شد باید آن را یک دست کرد. سپس محل آیات و مرجع موارد مجهول: نقل، قیل، بعض و... را استخراج کرد.
روایات، احادیث شریف، جملات منقول، امثال و حکم، ابیات و اشعار و کلمات بزرگان نیز همگی در کهن ترین متون مورد دسترس، مأخذیابی شوند.
زندگی نامه مولف کتاب را در آغاز ارائه دهیم. پس مصحح به تاریخ نیز نیاز بسیاری دارد.
نقطه گذاری واژه های بدون نقطه، حرکت گذاری کلمات دشوار و واژگان بدخوان ضروری است. حرکت گذاری خود داستان مفصلی دارد ممکن است حرکت را بدانیم ولی در واژه نگاری خطایی روی دهد و یا ممکن است به نظر ما حرکت کلمه به گونه ای به نظر برسد که اشتباه است.
همواره دقت داشته باشیم که کار خود را از آن چه در اصل نسخه بوده است تفکیک کنیم مثلا اگر حاشیه های خود را در پابرگ ها می آوریم آن ها را از حاشیه های موجود در نسخه جدا کنیم. یا تذکر دهیم که کدام یک از حرکت گذاری ها از آن ما و کدام در اصل نسخه بوده است.
از منابع فرعی سود بجوییم، بر لوح های فشرده و برنامه نرم افزاری تکیه نکنیم ولی از آن ها بهره بگیریم.
نمی توانیم نسخه خود را با متن های چاپ شده مقابله کنیم. مثلا نویسنده اثر، بیتی از دیوان منوچهری آورده و این بیت در دیوان چاپ شده منوچهری به گونه ای دیگر است. این نشان می دهد که او از نسخه های دیگر از دیوان منوچهری بهره جسته است.
ما یک متن کلاسیک را پیش رو داریم پس بکوشیم تا آن را برای خوانندگان امروزی، خوانا کنیم.
توجه داشته باشیم که ما در چه زمانی زندگی می کنیم، نمی توان همانند دوران چاپ سنگی، یک متن را بدون پاراگراف و فاصله لازم برای سطرها، در هم و برهم و بدون علامت های سجاوندی ارائه کرد.
می توان خود را جای پدید آورنده گذاشت، آیا او اگر در زمانه ما می زیست چگونه کتابش را عرضه می کرد؟
در راه ویرایش نباید افراط کرد و اصالت را نباید از میان برد.
در پایان می توانیم خلاصه کتاب را به زبان امروزین درآوریم و در اختیار قرار دهیم.
می توان دستاوردها و نکات برجسته مولف را از کتاب بیرون کشید و به صورت جداگانه در پایان ارائه داد.
در توضیحات باید به این موارد پرداخت: توضیح واژگان دشوار. توضیح اعلام تاریخی و جغرافیایی. توضیح جملات دشوار.
در پایان نیز فهرست های لازم باید پیش بینی شود تا مراجعه کننده به آسانی بتواند از کتاب بهره گیرد.
فهرست منابع
نقد و تصحیح متون، نجیب مایل هروی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1369.
تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخه های خطی، نجیب مایل هروی، تهران: کتابخانه مجلس، چاپ اول بهار 1380.
روش تحقیق انتقادی متون، ترجمه نقد النصوص و نشرالکتب از دکتر برگشتراسر و ترجمه تحقیق النصوص و نشرها از عبدالسلام هارون، ترجمه دکتر جمال الدین شیرازیان، تهران: لک لک، چاپ اول بهار 1370.
روش تصحیح انتقادی متون، دکتر منصور ثروت، تهران: پایا، چاپ اول 1379.
راهنمای تصحیح متون، جویا جهان بخش، تهران: میراث مکتوب، چاپ اول 1378.
«روش تصحیح متون فارسی»، تقی بینش، نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز، س 27، ش 115 و 116، زمستان 1354، ص 420.
«روش تصحیح و نشر متون»، دکتر مهدی محقق، مجموعه مقالات انجمن واره بررسی مسائل ایران شناسی، به کوشش علی موسوی گرمارودی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه، 1369، ص 323 تا 324.
«نکته هایی در باب تصحیح متون»، از احمد سمیعی گیلانی در کتاب درباره ویرایش، تهران: نشر دانشگاهی، چاپ دوم 1373.
اصول تحقیق التراث، دکتر عبدالهادی فضلی، بیروت: ام القرا، 1416ق.
بحوث فی النقد التراثی، هلال ناجی، بیروت: دارالغرب، 1994م.
تحقیق النصوص و نشرها، عبدالسلام محمد هارون، قاهره: مکتبه السنه، چاپ پنجم 1414ق.
تصحیح الکتب، احمد شاکر، به کوشش عبدالفتاح ابوقده، قاهره: مکتبه السنه، چاپ دوم 1415ق.
قواعد تحقیق المخطوطات العربیه، ریجیس بلاشیر و جان سوفاجیه، ترجمه از فرانسه به عربی: دکتر محمود مقداد، بیروت: دارالفکر، 1409ق.
محاضرات فی تحقیق النصوص، هلال ناجی، بیروت: دارالغرب، 1994م.