دیروز به خاک برگشت
روز جمعه ۲۱ بهمن ماه۱۳۹۰ پیکر مترجم و نویسنده سرشناس دکتر ابراهیم یونسی را در گورستان سلیمان بیگ در زادگاهش بانه به خاک سپردیم. همه آمده بودند؛ از همه جا. مراسمی بود بسیار با شکوه؛ زیر بارش برف و تگرگ و در برابر وزش باد و سرمای زیاد. کردستان تاکنون مراسمی چنین شلوغ و باشکوه به خود ندیده بود. این استقبال باشکوه استقبال و تکریم از علم و فرهنگ و تلاش و جدیت بود. تکریم از تلاشهای صادقانه و روشنگرانه انسانی سخت کوش و روشنفکری بزرگ که خالق آثاری بزرگ در عرصه فرهنگ، ادبیات و ترجمه بود. انسانی اثرگذار در ادبیات معاصر ایران. وصیت کرده بود که او را در کنار قبر فقیه صالح گور کن که پدر بزرگ(یعنی پدر مادرش) بود و در کودکی و نوجوانی سرپرستی اش کرده بود به خاک بسپارند. همسر فداکارش خانم رزا گلپاشی و پسرش آزاد که بسیار شبیه پدر است بر سر مزارش برای مردم صحبت کردند. این بانوی نمونه که براستی در شصت سال اخیر دوشادوش یونسی کار کرده بود و شرایط را برای کار با وجود مشکلات جسمی فراوان استاد برایش مهیا کرده بود نقش بزرگی در بروز خلاقیت های ابراهیم یونسی داشته است. خود استاد هم همواره بر نقش کارساز همسرش در توفیقاتش تأکید می کرد. گفتنی است که ابراهیم یونسی فرزند سلیمان خان یونسی نواده یونس خان، حاکم بانه، بود که هشتاد و پنج سال قبل در بانه متولد شد. پدر بزرگ دکتر یونسی، محمد خان، در سال ۱۳۳۳ هجری قمری در جریان تهاجم لشکر عثمانی به بانه در جنگ اول جهانی به دست عثمانیها تیرباران شد و اموالش مصادره گشت. عثمانیها پس از کشتن محمدخان در بانه، سیف الدین خاند اردلان، حاکم سقز، و محمد حسین خان، سردار بوکان و شیخ بابای غوث آباد را هم به اتهام سازش با روسها اعدام نمودند که این سلسله اعدامها خشم و نفرت مردم را علیه عثمانیها برانگیخت. ابراهیم یونسی تحصیلات ابتدایی خود را در بانه به پایان رساند و دوره اول متوسطه را در سقز گذراند و دوره دوم متوسطه را در تهران به پایان برد و در سال ۱۳۲۷ از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و تا سال ۱۳۳۲ در خدمت ارتش بود. پس از کودتای ۱۳۳۲ و کشف شبکه مخفی افسران حزب توده به اتهام وابستگی به حزب یاد شده به مدت هشت سال زندانی شد. البته ابتدا به اعدام محکوم شد ولی به خاطر معلولیت از ناحیه پا، با یک درجه تخفیف اعدامش به زندان ابد تبدیل شد که پس از تحمل هشت سال از زندان بیرون آمد. سپس برای همیشه از حزب توده روگردان شد. در جریان اوجگیر انقلاب اسلامی، با مخالفان رژیم سلطنتی همکار داشت و پس از انقلاب اولین و آخرین استاندار بومی کردستان شد.
تاکنون ۸۵ اثر مهم از یونسی به چاپ رسیده است که بعضا چندین بار تجدید چاپ شده اند. به تعداد سالهای عمرش. یونسی الگوی سخت کوشی و تلاش پیگیر در سخت ترین شرایط برای جوانهاست. او بر گردن همه اهالی ادب ایران زمین حق دارد. مقدمه هایی را که بر کتابهای ترجمه شده، نوشته به اصل کتاب ارزشی دوچندان داده است و گاه باارزشتر از بعضی از آنها. دهها پیامک از دوستانم از مشهد و کرمان و تهران دریافت کردم که از کارهای بزرگ او یاد می کردند. مثلا یکی که خوشنویس برجسته ای است می گفت خدایش بیامرزاد که از کتاب تاریخ اجتماعی هنر او بهره ها برده ام. که این کتاب خود چهار جلد است. دیگری که اهل تاریخ بود از کتابهایی که در باره تاریخ معاصر کردستان بود یاد می کرد. دیگری از تألیف مهمش به نام هنر داستان نویسی که پنجاه سال پیش نوشته بود که کتاب مرجعی است. آدمهای برجسته ای چون احمد شاملو، محمود دولت آبادی و دیگر ادبای طراز اول مملکت، بهش ارادت می ورزیدند. جدا از اینها یونسی آدم بسیار دلسوزی برای مردم بود. در دولت بازرگان مدت کوتاهی استاندار کردستان شد؛ اما فضای پر التهاب آن هنگام اجازه کار زیاد به او نداد و زود استعفا کرد و به عالم نویسندگی برگشت اما درِ خانه اش، همواره برای راهنمایی جوانان نویسنده و محققان و دانشجویان همیشه باز بود. یادم است که در ایام دانشجویی تعدادی از دوستان برای کار پایان نامه و تحقیقاتشان پیشش می رفتند و از وی مشورت می گرفتند واو چقدر با سخاوت حاصل تجارب و دانش وسیع خود را در اختیارشان می گذاشت.
سیاستمداری بود از جنس مردم به دور از روی و ریا. حتی با آنکه در کنج کتابخانه اش به نوشتن و ترجمه مشغول بود گاه برای رفع بعضی مشکلات مردم منطقه از جمله کشیدن گاز به خانه های مردم کردستان به مسؤولان مربوط نامه می نوشت تا آنان نیز مانند دیگر هموطنان از نعمت گاز برخوردار شوند؛ خلاصه پیگیر حل گرفتاریها بود. با آنکه دهها سال بود که در تهران می زیست و با قاطبه نویسندگان و روشنفکران طراز اول مملکت نشست و برخاست داشت اما همواره دغدغه هویت کردی خود را داشت و با سرمایه عظیمی که از تجربه در حوزه ادبیات و رمان نویسی و ترجمه در عالی ترین سطح ممکن اندوخته بود به نوشتن و ترجمه کتابهای مهمی در حوزه تاریخ معاصر کرد پرداخت تا به عنوان فرزند خلف این مرز و بوم و نویسنده و روشنفکری مسؤول و متعهد، دَینِ خود را به مردمش ادا کرده باشد.
خوشبختانه در زمان حیاتش انجمن مفاخر فرهنگی کشور چند سال قبل بزرگداشتی برایش برگزار کرد که کتابی هم به افتخار او چاپ کرده اند. همچنین چند مجموعه مصاحبه با وی منتشر شده است. براستی کم کسی نبود. روانش شاد باد و راهش پر رهرو!